به گزارش راهبرد معاصر؛ در اینکه «گاندو» نسبت به سایر سریالهای تولیدشده در میان تراکم بسیار بالای آثار سرگرمکننده کلیشهای توسط صداوسیما متفاوتتر و مخاطبپسندتر بوده شکی نیست و شاید یکی از ویژگیهای این سریال این بود که دیگر یک محتوای کلیشهای و خستهکننده را تماشا نمیکردیم، بلکه برخلاف گذشته به ذوق تماشای یک روایت مستند، همراه خانواده به پای تلویزیونهای خود مینشستیم. هرچند مدتی است سریال «گاندو» به پایان خود رسیده اما این روزها در هرجایی که مینشینیم و یا در هر محفلی حضور مییابیم و یا در گعدههای دوستانه، کمتر اتفاق میافتد که درباره سکانسهای سریال «گاندو» مطلبی بیان نشود. در این بین گویا قرار نیست دولت دست از سر صداوسیما به خاطر پخش سریال پربیننده «گاندو» بردارد؛ زیرا جدیداً در اقدامی برای نشان دادن ناراحتی خود بودجه رسانه ملی را قطع کرده است. در همین زمینه گفتگوی کوتاهی داشتیم با «سعید مستغاثی» منتقد سینما، که مشروح آن پیش روی شماست.
ساختار و محتوای سریال «گاندو» را چگونه دیدید؟
گاندو حتی اگر ساختار قوی نداشته باشد اما از محتوای بسیار قوی برخوردار است، پس از سالها بالاخره یکی از رسانههای ما به غیرتش برخورد و از میان صدها پرونده جاسوسی و توطئه و هزاران واقعه معاصر تا حدودی به یکی از آنها پرداخت و بر اساس پرونده واقعی با رعایت نکات دراماتیک آن را به تصویر کشید.
سریال «گاندو» با هجمههای زیادی از داخل و خارج مواجه شد، حتی از سوی برخی از مسئولان دولتی، نظرتان در مورد این حجم از انتقادات چیه؟
هجمههای داخلی عمدتاً از سوی کسانی بوده که در این پرونده درواقع مخاطب قرار داشتند و خطاکارند و هنوز هم براین باورند که «جیسون رضاییان» جاسوس نبوده و هنوز بر خطای خود اصرار میورزند و یا از سوی رسانهها و طیفهایی که به انحا مختلف این افراد را حمایت کرده و میکنند، مثلاً رأی دادهاند یا پشتیبانی کردهاند.
دولت اخیراً در اقدامی بودجه صداوسیما را برای سهماهه دوم قطع کرده. این اقدام به «گاندو» ارتباط دارد؟
صداوسیما در دوره هر دولتی وقتی از آن دولت انتقاد کرده. با تنگناهای مالی مواجه شده؛ بودجهاش کم شده یا دیر داده شده یا حتی حقوق کارمندان قطع شده و به تأخیر افتاده، این ناجوانمردیها در دولتهای پیشین نیز اعمال میشد و در جهت برقراری یک دیکتاتوری و سانسور دولتی سعی میکنند رسانه ملی را «مونوپل» خود کنند، در حالی که طبق قانون اساسی، صداوسیما از سه قوه مملکت مستقل بوده و منحصراً زیر نظر رهبری است، به نظرم این نقص قانونی است که باید مجلس شورای اسلامی با وضع قوانین لازم ان را برطرف سازد، به این صورت که بودجه مؤسسات و نهادها و سازمانهای مستقل غیردولتی مثل صداوسیما و سپاه و غیره، منحصراً باید از سوی مراکز مستقل اختصاص یابد، متأسفانه امروز حتی پولها و درآمدهای صداوسیما از طریق آگهی و اسپانسر و مانند آن به جیب دولت میرود و بعد بر اساس قانون بودجه، دولت بخشی کوچک از آن را به صداوسیما میدهد که همین مقدار ناچیز را هم با منت و تأخیر و بگیر و ببند و شل کن و سفت کن میدهد، گویی ارث پدری و فامیلی دولت است، این مسیر ناروایی این که باید اصلاح شود.